از دست رفتن وسواس قلمرو جادویی با جنگهای فانتزی بزرگ، جک جادوگر تصمیم میگیرد به معقولترین جایی که میتواند فکر کند، یعنی حومههای غربی ملبورن، مهاجرت کند. پس از اینکه بهطور تصادفی باعث میشود ایستگاه خیابان فلیندرز کمی به یک هیولای ماهی غولپیکر تبدیل شود، وجود او (و سایر مهاجران جادویی) به عموم استرالیا فاش میشود. از ترس واکنش منفی علیه خود و همنوعانش، جک تصمیم میگیرد از استفاده از جادو خودداری کند تا بهتر با زندگی انسانی سازگار شود. اما البته، جا افتادن هرگز آسان نخواهد بود وقتی مردم هر بار که عطسه میکنی کمی 'انفجاری' میشوند...
پیشنمایش موجود نیست.